زمینه و هدف: عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی، و رویدادهای زندگی هستند. البته مطالعات نشانداده که میانجیهای شناختی مختلفی چارچوب روابط زناشویی را تحتتأثیر قرار داده و آنها را جهتدهی میکنند. طرحوارههای ناسازگار اولیه که توسط یانگ معرفی شده، بهعنوان یک میانجی شناختی، از رویدادهای زندگی فرد نشأت میگیرد و تمایزیافتگی بهعنوان یک خصوصیت فردی، بهطور بالقوه پیشبینیکنندهٔ خوبی برای سازگاری زناشویی بهنظر میرسد. از اینرو این مطالعه با بررسی ارتباط بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و تمایزیافتگی با سازگاری زناشویی با هدف پیشبینی سازگاری زناشویی در مشاورههای پیشازازدواج صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی با طرح همبستگی بود. جامعهٔ آماری این پژوهش کلیهٔ افراد متأهل شهر تهران بود؛ و حجم نمونه ۴۰۰ نفر برآورد شد. نمونهگیری بهشیوهٔ چندمرحلهای و دردسترس بود؛ بهاینترتیبکه ابتدا ۵ منطقه بهتصادف از بین مناطق ۲۲گانه انتخاب شد و سپس کلینیکهای مشاوره، مدارس و فرهنگسراهای محلات این ۵منطقه بهتصادف انتخاب شدند؛ آنگاه پرسشنامه بین افرادیکه معیار ورود بهمطالعه را داشتند بهطور دردسترس توزیع گردید. معیار خروج از مطالعه داشتن سابقهٔ ازدواج مجدد/طلاق، سوء مصرف مواد و یا بودن تحت درمانهای روانپزشکی بود.
پرسشنامههای سازگاری زناشویی اسپانیر، فرم کوتاه طرحوارهٔ یانگ (ویرایش سوم) و پرسشنامهٔ تمایزیافتگیِ خود اسکورون ابزارهای این مطالعه بودند. برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و آزمون تی استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین تمامی حیطههای طرحوارههای ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی ارتباط معکوس و معنادار وجود داشت (۰٫۰۱>p). همچنین بین تمایزیافتگی و هر ۴بُعد آن با سازگاری زناشویی ارتباط معناداری وجود داشت (۰٫۰۱>p). تجزیهوتحلیل رگرسیون نشان داد که ۹ حیطهٔ طرحوارههای ناسازگار اولیه و ۲ بُعد تمایزیافتگی توان پیشبینی سازگاری زناشویی را داشتند (۰٫۰۰۱>p).
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق نشان داد که میتوان با طرحوارههای ناسازگار اولیه و نیز تمایزیافتگی، میزان سازگاری زناشویی را پیشبینی نمود. این یافته میتواند مشاوران در ارائه مشاورهٔ کلینیکی کمک نماید.